انیمیشن لوکا Luca

 لوکا یکی از آخرین ساخته‌های استودیوهای انیمیشن‌سازی پیکسار است که با استقبال قابل توجه مخاطبان مواجه شده است و منتقدان نیز مجذوب داستان‌سرایی نوستالژیک و جلوه‌های ویژه این انیمیشن شدند. یقینا این استقبال تصادفی نبوده و در پشت صحنه این انیمیشن اتفاق‌های جالبی رخ داده است؛ برای مثال انریکو کاساروزا کارگردان ایتالیایی این انیمیشن برای آنکه به تیم تولید حس نوستالژیک داستان را القا کند همه اعضا را به جنوا برد تا در خانه مادربزرگش شام بخورند! از جالب‌ترین نقاط قوت این انیمیشن می‌توان به شخصیت‌پردازی دقیق و موشکافانه آن اشاره کرد به گونه‌ای که حتی مخاطب ایرانی هم با شخصیت‌های انیمیشن لوکا ارتباط نزدیک برقرار و در مواردی با آن‌ها هم‌ذات‌پنداری می‌‎کند. در این مطلب شخصیت‌های اصلی این انیمیشن را توصیف می‌کنیم. بدیهی است که این مطلب برای کسانی که انیمیشن لوکا را ندیده‌اند خطر اسپویل شدن داستان را دارد.

 انیمیشن لوکا Luca

لوکا پاگورو

لوکا شخصیت اصلی این انیمیشن که نام انیمیشن هم از او گرفته شده است نمونه بارز پسربچه‌ای خوب و حرف‌گوش است که خانواده‌اش به بهانه مراقبت از او، او را به هر نحوی محدود می‌کنند. او باید هرروز ماهی‌ها را به چرا ببرد. بله ماهی‌ها! در واقع لوکا یک چوپان دریایی است. او و خانواده‌اش هیولای دریایی هستند که با بیرون رفتن از آب به شکل انسان مسخ می‌شوند اما آن‌ها همواره از دست انسان‌ها فرار می‌کنند چرا که انسان‌ها به دنبال شکار هیولاهای دریایی‌اند. علت اصلی محدود شدن لوکا هم همین مسئله است؛ خانواده او نگران شکار شدن او هستند و به او اجازه نمی‌دهند دنیای روی خشکی را ببیند. لوکا به خاطر ترسی که از خانواده‌اش دارد به تصور کردن دنیای بیرون بسنده می‌کند و در رویاهایش غرق می‌شود.

خوش‌قیمت‌ترین‌های مدیسه

لوکا پاگورو

آلبرتو اسکورفانو

آلبرتو – که او هم هیولای دریایی است – پسربچه‌ای رها شده است که خانواده‌ای ندارد. او در ساحل و به دور از روستای انسان‌ها برای خود مخفیگاهی دارد و گاهی برای جمع کردن اشیاء غرق شده به دریا می‌رود. این نقطه آشنایی لوکا و آلبرتو است. آلبرتو برای به دست آوردن اشیاء غرق شده به دریا می‌رود و با لوکا آشنا می‌شود. آلبرتو شخصیتی رها دارد، برعکس لوکا آزاد است و از خطر کردن واهمه‌ای ندارد. لوکا بعد از آشنایی با آلبرتو مجذوب شخصیت رهای او و به شدت متأثر می‌شود. آلبرتو بخش شخصیتی پنهانی هم دارد که درباره چیزهایی که نمی‌داند به لوکا دروغ می‌گوید؛ البته نه از روی بدذاتی یا برای فریب او، آلبرتو فقط می‌خواهد دوستش را مجذوب خود کند.

آلبرتو اسکورفانو

جولیا مارکووالدو

جولیا دختربچه‌ای علاقه‌مند به علم ستاره‌شناسی است که چون پدر و مادرش جدا از هم زندگی می‌کنند او تابستان را در روستای پورتوروسو می‌گذراند و باقی سال را در جنوا کنار مادرش زندگی و تحصیل می‌کند. آلبرتو و لوکا که برای به دست آوردن یک موتور وسپا به روستا آمده‌اند و برای به دست آوردن پول خرید وسپا می‌خواهند در مسابقه محلی پورتوروسو شرکت کنند با جولیا آشنا می‌شوند. جولیا آن‌ها را نزد پدر خود می‌برد تا برای به دست آوردن پول ورودی مسابقه کار کنند. جولیا دختربچه‌ای باهوش، علاقه‌مند به علم و پرتلاش است که رابطه دوستی خوبی با لوکا برقرار می‌کند.

جولیا مارکووالدو

ارکول ویسکونتی

داستان به یک شخصیت منفی هم نیاز دارد؛ ارکول آدم بده داستان است. او که سنش از باقی بچه‌ها بیشتر است در چند دوره متوالی برنده کاپ پورتوروسو شده است و با پولی که به دست آورده یک وسپا خریده است که لوکا و آلبرتو آرزوی داشتن آن را دارند. او برای اینکه در این دوره مسابقات هم برنده شود مرتکب اعمال خبیثی می‌شود؛ ضمن اینکه او برای به دست آوردن جایزه دنبال شکار کردن هیولاهای دریایی است.

ارکول ویسکونتی

در کنار کودکانمان کارتون سینمایی ببینیم

مادربزرگ

مادربزرگ لوکا شخصیت رازآلودی دارد. او در جوانی مرتب به روستای پورتوروسو می‌رفته و هنوز هم با انسان‌ها در ارتباط است. مادربزرگ، کنجکاوی لوکا را درک می‌کند و برای اینکه پدر و مادر لوکا او را تنبیه نکنند به او در پنهان کردن رفت و آمدش به خشکی و ارتباط با آلبرتو کمک می‌کند. او نمونه بارز یک مادربزرگ دلسوز است که می‌توانید روی او حساب کنید. خیلی از ما چنین مادربزرگی را در زندگی داشته‌ایم و اگر هم نداشته‌ایم همواره جای خالی‌اش را در کنارمان حس کرده‌ایم.

مادربزرگ

دیگر شخصیت‌ها

شخصیت‌های زیادی در انیمیشن لوکا هست که هرکدام به نحوی با لوکا در ارتباطند یا روی زندگی او تأثیر می‌گذارند. دنیلا پاگورو مادر لوکا است که از شدت محبت و مهری که به پسرش دارد او را محدود می‌کند و لورنزو پدر لوکا است که تصمیم‌های تربیتی او را به مادرش سپرده است. لورنزو هرچند گاهی با تصمیم‌های همسرش مخالف است اما این مخالفت را ابراز نمی‌کند و به این که تصمیم‌های مهم زندگی را به دنیلا بسپارد عادت کرده است. در آخر می‌توانیم به ماسیمو مارکووالدو پدر جولیا بپردازیم. او که سال‌ها است از همسرش جدا شده حالا تنها دلخوشی زندگی‌اش دخترش جولیا است و حاضر است برای حمایت از او هرکاری بکند. او با اینکه شکارچی هیولاهای دریایی است در آخر از لوکا و آلبرتو حمایت می‌کند و امیدوار است با بازگشت جولیا نزد مادرش، آلبرتو جای خالی او را پر کند و او را از تنهایی نجات دهد. ماسیمو هم می‌توانید جای خالی پدر آلبرتو را برای او پر کند.

کارتون لوکا

 

قیمت انواع سرگرمی کودکان

 

Twitter
LinkedIn
WhatsApp
Email
Telegram

شاید این مطالب را نیز بپسندید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *